نه!
تردیدی نیست
که من این فرازی را
بر فرودِ
تسمههای خونین دریافتم
که میدانستم
تحمل
در قلبِ سکوت
آزادیست
آنگاه
که فواره فریادی
در میدان شهر
برنشاندهایم
اینک
آوازم
که بر دیوارهای بتون میپیچد
پیلهای که سرانجام
پروانه را
آزاد خواهد کرد
اگر نه با دوست
دیداری
آنک
ستارهِ پشتِ پنجرهِ سلول
آتش سیگاری
که شب را کوتاه میکند
شب
که چون
سیگارِ بزرگِ برگی
دود میشود
شب
که در میانه دندانِ چریکهاست
آه، آه
دیگرباره باید رود را ببینم
رود
که مرا با
تفنگ و قمقمه
گذر داد
رود
که خون گلولهام را
شُست
دیگرباره باید رود را ببینم
از رود بگذرم
و در بانه و قصرشیرین
شلیک کنم
گلوله من چیست؟
گلوله من چیست؟
ای برادر فولادی
گلوله من چیست
جز ستارهای
که نعرهی انتقام میکِشد
و مهاجم وحشی را
از آسمان بانه
بر صخرههای سقز
منفجر میکند
گلوله من چیست؟
ستارههای بوکان میتابند
و مردان قبیله
زیر ستارههای سرخ
حماسههای
کوهی میخوانند
تفنگ من کجاست؟
تفنگ من کجاست؟
ای دوست طاقبان تاریک
که پشتِ پنجرهِ شقایقهای شرقی
و شراب و شقاوت میگذری
میدانم
که برادرانم از رود
گذشتهاند
میدانم
که صدای باران
در میهن باستانیام
پیچیده است
و گلهای تاج خروس
در خرابههای قدیمی
دیدار میشوند
آنک
برادرانم که میآیند
و از لهیب آتش میگذرند
اینک
دیوارهای بتون
که درمیغلتد
و تمام آسمان را
به سلول میریزد
سپاهی خونآلود
از رود میگذرد
و ترانههای
عامیانه میخواند
آبان ۱۳۴۷
یادداشتها:
۱ ـ شعری زیبا و انقلابی سروده چریک فدایی خلق شاعر انقلابی سعید سلطانپور، که به کمک بازوی وزارت اطلاعات رژیم سرکوبگر اسلامی (اکثریت) به جوخه اعدام سپرده شد، از روی نواری که لینک آن در اینجا قرار میگیرد،
http://iran-archive.com/fadaiiane_khalgh/cherikha_ta_1357/abbas_jamshidi/abbas_jamshidi.html
و با صدای چریک فدایی خلق عباس جمشیدی رودباری در سال ۱۳۴۹ بر روی نوار ضبط شده، توسط گروه ایمیلی ماهی سیاه کوچولو پیاده و در اختیار کسانی که به فایل صوتی دسترسی ندارند قرار میگردد.
گروه ایمیلی ماهی سیاه کوچولو
http://groups.yahoo.com/group/Mahi_Siah_Kocholo
۲ ـ افزودن تصویر رفیق سلطانپور و نام این سروده از جانب "ریشهها" صورت گرفته است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر