۱۳۹۱ تیر ۹, جمعه

سعید سلطانپور (نوعی از هنر و نوعی از اندیشه)

دانلود کتاب نوعی از هنر 
                                و
                                  نوعی از اندیشه
                                                         (اثر سعید سلطانپور)


                                          کتاب را دراینجا مطالعه نمائید






گلوله‌ای در دهان
گلوله‌ای در چشم


در تکه‌های یخ


در سردخانهٔ پزشک قانونی


در شعلهٔ منجمد خون می‌تابد


شعله‌ای در دهان


شعله‌ای در چشم


در میتینگ هفدهم بهمن


در انبوه هواداران و مردم


دی میان پلاکاردها و شعارها


در گردش تفنگداران جمهوری و گله‌های پاسدار واوباش


در قرق چماق و زنجیر و نانچو


در صدای شلیک‌های ترس و


دشنام‌های جنون


در میان پلاکاردها


انقلاب


با پیشانی شکسته و خون‌چکان


می‌خواند


با صدای درخشان جهان و


رودخانه‌ها


و رفیقان جهان


جهان کمونیست را


می‌سرایند و


می‌سرایند


با دسته گل‌هایی از خون


بر فراز میتینگ تاریخ















آزادی چیست؟


خیابانی با تکه های درشت آفتاب؟


بارانی که روی کارخانه می کوبد؟


دلخستگانی باهیاهوی فردای کار


که درقهوه خانه های غروب چای مینوشند؟


گلهای دود که برلبها می سوزد


ودرپنجه ها خاکستر میشود؟


ستاره ای که روی خستگی کارگران می تابد؟


چشم گریان مادران


که جامه ی زندان فرزندان به اشک می شویند؟


خستگان زمین  میلیون ها


که روی مزارع دروشده ایساده اند


بازنان وفرزندان گرفتار


وبرگ های وام را درباد تکان میدهند؟


آزادی چیست؟


بهار سوگواروطن


برگشته ازپشت دیوارهای زندان


سرگشته درپایتخت کشتار؟

۲ نظر:

  1. یاد قهرمانان خلق و تمامی‌ آزادی خواهان ایران و جهان گرامی‌ باد*

    به امید سرنگونی امپریالیسم و ارتجاع و ساختن جهانی‌ زیبا عاری از جنگ و خشونت و دنیایی زیبا و بی‌‌ طبقه

    پاسخحذف
  2. متأسفانه، این متن سعید سلطان پور اگر چه واقعیتی کلی را در رابطه با فرهنگ و هنر تحریف شده توسط طبقات حاکم را مطرح می کند _ یا بهتر است بگوییم می خواهد چنین مسائلی را مطرح کند _ ولی به دلایل گوناگون نمی تواند به عنوان نقد هنر - نقدی اساسی در این زمینه مطرح باشد. به عبارت دیگر از دیدگاه فلسفۀ هنر فاقد ارزش است. به عنوان مثال می توانیم بگوییم نویسنده در سر تا سر نوشته اش از هیج مثال عینی استفاده نمی کند. در مورد مدارس تنها به این نکته بسنده می کند که مثلا محتوای دروس ارتجاعی هستند ولی موضوع او مشخص نیست. مسائل را از دیدگاه فلسفۀ هنر مطرح نمی کند، در نتیجه مسائل بنیادی در رابطه با بحث هنر و حتی چگونگی نقش فعالیت فرهنگی و هنری در بطن مبارزۀ طبقاتی ندیده گرفته می شود. زیرا کافی نیست که ما تنها بگوییم که هنر باید در مبارژۀ طبقاتی شرکت داشته باشد. البته حفظ چنین نوشته های در آرشیو همیشه مفید است، ولی اگر فردی بخواهد در مورد فرهنگ و هنر و فعالیت خلاقانه در این زمینه ها مطالعه کند، چیزی از سعید سلطان پور نمی آموزد.

    پاسخحذف