‏نمایش پست‌ها با برچسب سعید سلطانپور-قسمت اول. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب سعید سلطانپور-قسمت اول. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۱ تیر ۹, جمعه

سعید سلطانپور

سعید سلطانپور نامی است که از کنارش نمی توان به راحتی گذشت. هنرمند مردمی و انقلابی که تمام وسعت هنرش را سال ها در اختیار مردمش و از میان مردم زحمتکش و استبداد زده خود می گذارد .با رژیم های سیاسی چه پهلوی و چه رژیم اسلامی در ستیز است.شاید هنوز سعید در گوشش آوای گلوله هایست که در شب عروسی اش تن اورا نواخت و صدایی که همیشه رسا بود برای همیشه رساتر ماند.
سي و يکم خرداد ماه، در سالگرد تيرباران سعيد سلطانپور
نام «اسفنديار منفردزاده» در ياد و خاطرات همۀ ما بدون شک با موسيقي متن فيلم‌هايي چون: قيصر، رضا موتوري، داش‌آکل، بلوچ، خاک و گوزن‌ها پيوند خورده. براي خيلي‌ها با ترانه‌هايي چون: جمعه، و شبانه‌هايي که با صداي فرهاد اجرا شد؛ و عده‌اي هم او را با آهنگي که زير صداي احمد شاملو در دکلمۀ اشعار خود شنيده‌اند به‌ياد دارند.
روزي بايد سر فرصت از «منفردزاده» و آثارش، آنچنان که سزاوار و شايستۀ اوست بنويسم. از کارهاي سينمايي‌اش، از آهنگ ترانه‌ها و سرودهايي که ساخته، و از تاثيري که او با همدلي‌ها و همراهي‌اش با جريان‌هاي متفاوت و متنوع فرهنگي، اجتماعي، سياسي داشته و دارد.
اينجا و دست به نقد اما، به اثري تازه و منتشر نشده از او گوش کنيم که همانا آهنگي از ساخته‌هاي اوست بر دکلمۀ شعري بلند از دکتر اسماعيل خويي که سالها پيش در يادمان سعيد سلطانپور سرود و با صداي خود خوانده است.