‏نمایش پست‌ها با برچسب ماکسیم گورکی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب ماکسیم گورکی. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۱ تیر ۲۰, سه‌شنبه

همراه با "ماکسیم گورکی" در نظر به "هدف ادبیات"




 "زمانى در میان ما سخنورانى بزرگ و اشخاصى که به رموز زندگى و روح انسانى پى برده بودند وجود داشتند."
"هدف ادبیات"، اثر ماکسیم گورکی، متنی است با ادبیت تمام در قالبی داستانی امّا سراسر نظریه و نقد؛ که با همنشینیِ تصویرهای تمثیلیِ زیبا در کنار معانی دقیق، می خواهد نگاهی پرسشگرانه دربارهء هدف ادبیات و رابطه ی نویسنده و خواننده را به مخاطب عرضه کند. ماکسیم گورکی، چهره ی سرشناس ادبیات روسیه و جهان، در این اثر تخیّلی و داستان وار ابتدا با گفتمانی بینِ نویسنده ای نسبتاً مغرور با شخصی ناشناس به نمایندگی از خوانندگان آثارش آغاز می کند و مباحث این گفتگو را پیرامون ماهیت ادبیات و ابعادِ اجتماعی یک متن ادبی، به صورتِ نقد و نظری بسیار موشکافانه به پیش می برد.
"هدف ادبیات" ظاهراً حاصلِ گفتگویی شگفت آور است که در فضایی وهم انگیز و پُر ابهام آغاز می شود؛ امّا در اصل، همین ابهامِ موقعیت است که به بهترین وجه، حسِّ کنجکاوی و پرسشگری مخاطب را برانگیخته می کند. سپس، همانطور که با داستان پیش می رویم از طریقِ کُدهایی که گورکی برای کشف رمزِ داستانش به دست می دهد متوجه می شویم که آن فرد ناشناس کسی نیست جز وجدانِ خودِ نویسنده؛ و هرچه می گذرد پرده های ابهام و تاریکی کنار می رود تا در پایان ما در فضایی نورانی و سرشار از پرتوهای خورشیدِ جهان تاب قرار می گیریم. همین روشن بینی و روشنگریِ نمادین است که هدفِ کلّیِ ادبیات بوده است و به طور توأمان، هدفِ خاصِّ گورکی در این داستان واره.