‏نمایش پست‌ها با برچسب افق روشن. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب افق روشن. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۱ تیر ۱۸, یکشنبه

چارتیسم (نخستین جنبش طبقه ی کارگر) قسمت اول


جان کی والتون - امین قضایی                                                                               یکشنبه ٢٩ خرداد ١٣٩٠
مقدمه ی مترجم: 
چارتیسم اولین ظهور سیاسی و صنفی طبقه ی کارگر در انگلستان صنعتی در اوایل قرن نوزدهم بود. طبقه ی کارگر برای اولین خود را به عنوان یک طبقه می شناسد و از طریق نمایندگان خود و حق رای همگانی، تلاش می کند در بافت سیاسی جامعه سهمی ایفا کند. اما علی رغم بازشناسی هویت این طبقه برای خویش، جنبش چارتیسم نشان می دهد که طبقه ی کارگر هنوز وضعیت موجود و روش مبارزه را نمی شناسد. چارتیسم مرحله ی نوزادی جنبش طبقه ی کارگر بود و طبقه ی کارگر قصد داشت در همان چارچوب سیاسی و اقتصادی سرمایه داری هم راه با طبقه ی بورژوا و باقی مانده ی اشراف و زمین داران، در قدرت و سیاست سهیم باشد. مطمئنا نه بورژوازی و نه اشرافیت چنین حقی را برای طبقه ی کارگر به رسمیت نمی شناسد. بورژوازی در مرحله ی پاگیری و تثبیت خویش قرار داشت و بی شک مشارکت طبقه ی کارگر در نظام سیاسی انگلستان را تحمل نمی کرد. بنابراین، چارتیسم با شکست مواجه شد و طی سه بار عریضه نویسی، هر بار با رد و تمسخر مجلس عوام (نمایندگان بورژوازی) مواجه شد و متعاقب آن شورش و سرکوب پلیسی از پی آمد. در آن زمان طبقه ی کارگر که از مالکیت برخوردار نبود، حق رای و در نتیجه، حق ورود نمایندگان خود به این مجلس را نداشت. تنها بعدا و با تثبیت سیادت طبقاتی بورژوازی، پارلمانتاریسم به مجرایی برای ورود بوروکراسی صنفی کارگران به نظام سیاسی تبدیل شد و حق رای همگانی اعطا شد. از بستر این فعالیت های سیاسی چارتیسم، طبقه ی کارگر انگلستان جنبش صنفی قدرت مندی را به وجود آورد که علی-رغم گرفتاری در بوروکراسی صنفی، توانست پایگاه قدرت مندی برای بین الملل اول در اواسط قرن نوزدهم شود. مارکس هویت-یابی طبقه ی کارگر را در جنبش چارتیسم خاطر نشان می کند: 

ادیلبرتو خیمننز و رتابلوس هایش



فریده ثابتی                                                                                                     یکشنبه ۲٨ خرداد ١٣٩١

به مناسبت سالگرد وقایع سال ١٣٨٨ و قتل عام سراسری زندانیان سیاسی١٣٦٧ 
" رتابلو " نقاشی های سنتی آمریکای لاتین است که معمولا برای مقاصد مذهبی و نشان دادن محراب و دعا و غیره بکار گرفته می شد و فیگورهای آن یا کل آن قابل نقل و انتقال بود. این هنر مذهبی بومیان سپس توسط کاتولیسیسم در آن جا مورد استفاده قرار گرفت و فیگورهای مریم و عیسی و ... جای فیگورهای مذهبی سنتی بومیان را گرفت یا در کنار آن ها قرار گرفت. دهقانان آن را برای حفاظت از محصول در مزارع نصب می کردند. در دهه ١٩۴٠ این هنر دوباره تجدید حیات یافت و از مذهب به زندگی عادی هم کشیده شد تا وضعیت های متقاوت زندگی روزمره را به نمایش بگذارد. هنرمندانی در این زمینه ی هنر نقاشی معروف شده اند، که با استفاده از این هنر سنتی به شکار لحظه ها می روند و موقعیت های مختلف زندگی از جمله کشاورزی، پروسه کار جمعی و جشن ها را با این فیگورها و نقاشی ها نشان می دهند.
ادیلبرتو خیمننز از جمله این هنرمندان است که سعی کرد با کار هنری اش یک دوره تیره و تار از زندگی مردم پرو را که با جنگ و خشونت علیه زنان و کودکان همراه بود نشان دهد.